نه ازدوست داشتن ات دارم ابای
نه فرق دارد که تو اهل کجای
دلم در بند زلفونت بُود گیر
نشستم منتظر از در آی
نه دیروزِ تورا هردم کنم سیر
نپرسیدم نمی پرسم سؤآلی
وجودت گوهری گشته قبولم
اگرمِس بوده ی برمن طلای
کمال وحُسن خویت بی بدیل
صفاتت لایزال دُر گرانی
چوعشقت جام می لبریزدیدم
پیاله دست گرفتم تا بیایی
دل بی عشق مثالِ تکۀ سنگ
وَآن سنگ عسگری خاک انتهای
تاریخ 10/10/97
علی عسگری صادق ابادی
پاینده باد جمهوری اسلامی ایران