نسیم باد نوروزی به رقصآورده است اشجار
دل نرگس بُوَدتنگ و شکوفا گشته است بریار.
چه زیبا بید مجنون را پریشان کرده زلفونش
کمند گیسویش آویز همه عاشق ز مژگونش
شقایق سر بر آورده لبانش را بُوَد غتچه
زمستان میرود دیگر سپاهش گشته اشفته
بتاخت برگلشن وصحرا همه پژمردۀ سرما
جگرسوزاند زهرگوشه ولیکن میرود تنها
پشیمان است چرا اینقدرستم برلالها کرده
شده قانع که پایانی درودشت را رهاکرده
سپاس برخالق اعظم منظم چرخ گردونش
که جاوید عسگری الله ودیگرجمله مهمونش
تاریخ11/12/97
علی عسگری صادق آبادی