جانِما آندم مفت شد گلشنی مفتی رها
اندمی بیدین شدیم بهردین غوغا بپا
دین و ایمان معتبر بود وفروغ روشنی
وای چرا آتش زدیدیم بیهوده ما برگلشنی
جنگ عُمان یک نفرسربازما گردیدشهید
شیخ و شاه گریان و سینه می درید
پیش رویت گرهزاران کشته گرد بیخیال
ارزشی دیگر ندارد زندگیِ بی کمال
عسگری ازجهل وجاهل جان به لب امددگر
چاره ی دیگر نداریم جز توکل ای بشر
☘آتش ,ندارد ,زندگیِ ,بی ,دیگر ,کمالعسگری ,ندارد زندگیِ ,دیگر ندارد ,زندگیِ بی ,بی کمالعسگری ,ازجهل وجاهلمنبع