طلوع خورشید



خطا کردم که از زلفت بریدم

بهشت بودی جهنم را خریدیم

کمالت رهگشا بود بیغم ودرد

وجودت  گوهری یکتا خریدم

سفر کردم  به اعماق  درونت

هرآنچه عرضه کردی خریدم

چودریا بود دلت آبی  بیموج

فراوان لؤلؤ و مرجان خریدم

زدم خیمه  بدشتِ غنچه ی لب

عسل میبودچند قاب اش خریدم

کمانِ طاق ابرویت  چو خنجر

دوچشمِ مستِ مخمورت خریدم

مصفا عسگری آندل که عاشق

دلی که نیست وفا کِی میخریدم

تاریخ/15/4/1398

علی عسگری صادق ابادی

پاینده جمهوری اسلامی ایران


طلوع خورشید

ساربان ابرو مه آمد کاروان  اندیشه کن

حامل بارِگران است راهِ حکمت پیشه کن

راه بسی خوف خطرگِرداب دریا پیشِ رو

خاک شیران ساربان .حق مرم پیشه کن

گرشویم تسلیم راهزن عاقبت ذلت رسد

با  کمالِ  اقتدار مصلحت را پیشه  کن

شیوه ی دشمن گهی داد و فریاد و رجز

پیرِ بُرنای زمان را عسگری ره پیشه کن

تاریخ 19/2/1398

علی عسگری صادقآبادی 

پاینده باد حضرت امام ی رهبر گرامی


طلوع خورشید

 

 

                                                                                                                           

روزه یعنی چشم و گوش و دل ببند

از هوس ها شو رها تا بمانی بیگزند.

روزه یعنی درک کن وضع فقیرانِ زمان

تا بدانی دردِ فقر درد و  رنج  کودکان

روزه یعنی صادقانه گفتگو کن با خدا

نی لب خشکیده ظاهر اندرونی کن صفا

روزه یعنی شستشو کن روحِ   خویش

خدعه   نیرنگ   رها از پست  و  پیش

گرکه  چشمِ روزه دارخیرِ برزلف غزال

روزه برشیطان گرفته نی ره عشق و کمال

یک کلام روزه یعنی این جهان یکماه رها

   با خدا باش  همنشینی با  فقیران  کن صفا 

    وقت مهمانیِ دلبرازسیصدوشصت سی بُوَد 

جز خداوند کریم عسگری مهمانپذیر کی بود

 

تاریخ//2/1398


طلوع خورشید

معلم راویِ  فرمانِ  فرهنگ

معلم با جهالت  میکند جنگ

معلم بانیِ علم و علوم است

جهالت را معلم رهنموداست

معلم گرنباشد  مسجدی  کی

چراغ  روشنایی میبود  وی

معلم را امین برکودکان است

زهرجای غیرممکن را مکانست

معلم جانِ  شینرین داد برباد

ولیکن تا  ابد نامش  بود یاد

درود ازعسگری براهل فرهنگ

دریغا مزدتان رانیست هماهنگ

تاریخ 12/2/1398

علی عسگری صادق ابادی

 


طلوع خورشید

وطن زَرمیبودافزون بهرکان ومکانَش را

ولی این ثروت بسیار نمی باشد اس  پیدا

مگر فرقی  میانِ مردم  است  با خواص

چرا این ثروت ملی  بدستِ  عده ی  تنها

یکی پارو کند پول را یکی هم میفرشدتن

دگرصدشرکتِ سوری زهرتهدید بی پروا

بسی دردِ گران باشد که دولت نام اسلامی

بتاراج برده اند ثروت  فقیری آمد وغمها

خداوندا تووپیغمبرودین امامان همه شاهد

وطن قربانیِ  بر سر هر تکه اش  دعوا

مثالی میزنم جانا ببخشید بنده ی مِسکین

شبیه   قانون ِ جنگل  در  وطن   اجرا

پلنگ وشیر ببرگرگ کفتارخرس باهم

کمین کردن. کنند حمله شکارتا شودپیدا

بِدِرن یکدمی آنرا به نسبت زور با هم

خورند   لاشهِ  باهم  بدون  خوف  آنها

برادرخواهرم هوطن درد گران امروز

بنام انقلاب و دین چپاول میکنند هرجا

تمامِ  لذت  دنیا  محیا  بهر انان  است

ببینید فقرِ مطلق را  ذلت  درپی  دلها

چه باید کرد فساد ازریشه  قطع  گردد

فقط با خواستۀ مردم عدالت  میشودپیدا

سخن عسگری کافی چه سود از گفتن

خداوندا تو  فکری  کن براین  دردها

تاریخ 5/2/1398

علی عسگری صادق ابادی

 

 


طلوع خورشید

 

اندرین روز زفراغت بسراییم سخنی

انتظارت شده ایم  پیر تو دبیر انجمنی

رخ بنما که دگر خسته ازین دردِ فراغ

جمعها  منتظرت  تا به کی  ابن علی

شهر چراغان و مزین وزین باسرود

کارشان  حقه و  نیرنگ  چپاولگری

ما خجالت زده ایم ای بزرگوار امام

دینفروشی  میکنند   پیروانِ  مدعی

قائم ال   محمد  نظری  کن ز وطن

خود براین خدعه و نیرنک تماشاگری

ز فقیران نظری نیست همه  اشراف

جانِ مولاجانِ مهدی جمکران میآمدی

کاندرین فرخنده میلاد  صد  مبارک

صد درود برتمامی شیعیان عسگری

تاریخ 1/2/1398

علی عسگری صادق ابادی


طلوع خورشید

خداوندا دلم  خون  است پُر درد

که این باران با میهن  چهاکرد

غم شیراز نتوان  کرد فراموش

فغان و نالها را مانده در گوش

لباس عید و  شادی  بود  برتن

دمی دیگر وطن   گردید  مدفن

بود جانسوزآن غم . بی مدیری

چرا تدبیر نشد از این  اسیری

زیکدم برفنا  رفت شادیِ شهر

زمین و آسمان با  او چرا قهر

مصیبت بروطن افزون تلمبار

مهیب سیل خروشان راپدیدار

گلستان درنوردید با  خراسان

بتاخت برپایتخت  کُشتی آسان

تن گیلانیان زخم کرد مجروح

زاین طغیان خسارت را انبوه

شبیخون بام  ایران  زد بارش

چنان بارید که مسؤولان چالش

شکست سَد ها گفتند برمعیشت

گرفتند پول خندیدن به ریشت

بویراحمد  ملایر هم جفا  کرد

خساراتی فزون برمردمان زد

دیار ابن  سینا  کرد  هجومی

فروریخت است بناهای قدیمی

اگر  تدبیر قبلا  بود  در  کار

هویت این چنین کی میشد آوار

به ایلام  و به کرمانشاه  ببارید

چنانکه سیل مراتع  در نوردید

خسارت زد زمین وباغ واملاک

تمامِ داشتهِ کاشتهِ رفت زیر خاک

ز خوزستان هجوم مانند  صدام

ببارید بیکران درروز و درشام

دوسَد غول پیکرگشته  است  پُر

چنانشد می بُوَند سرریز آبخور

بزیر اب رفت دشت و کشتزار

ستم بر مردمان  گردید  بسیار

لرستان  حمله ور مانندِ  تاتار

که  سیلابی  عظیم  آمد  پدیدار

بشد دریا واملاک غرق درآب

فغان و نالها جان در تب وتاب

فروریخت منزل و مآوا خیابان

شبِ تاریک و مردم  دربیابان

تمام  ارتباطات   قطع   گردید

کمند سیل و سرماگشته  تشدید

دل سنگ هم بودگریان ازین غم

خسارت بر وطن بسیارسرجم

خداوندا برس فریاد زاین رنج

وطن گردید تهی اما بُدش گنج

بشورید سیل بربیست چهاراستان

بمانند   سارقان  عهد    باستان

زهر روستا و شهر دیوارکوتا

چپاول کرد دراگون سیل هویدا

تبهه برخاک کرد مانند اشراف

که خوردن از زمین تاقلۀ  قاف

نکرد شرم  بیحیا این سیلِ قاتل

بدون حکم قاضی رفت تومنزل

نه درب کوبید نه حکمش بود پیدا

چماقی داشت  رضاخانی هویدا

مثالی رفت  شکارچی برلب آب

به عشق صید ماهی درتب وتاب

محیا  کرد قلاب  پرت ز دریا

تکان میخورد گهی قلاب  پیدا

بفکر خوردن ماهی  بُدش زار

نهنگی را مخوف   امد  پدیدار

گرفت قلاب آنرا بادخودش برد

شکارچی طمه گردید نهنگ خورد

خسارتها ازاین سیل هست بسیار

ولی سودش فزون دوستانِ هوشیار

وطن خشکیده بودغمباردرودشت

شده سیراب تالاب  سد و گلدشت

به این و آن  نتازید کیست مقصر

هدف  شادابی  میهن  یقین  خیر

بیا همت   کنیم  از جان و ازدل

عزیزِ هموطن  در مانده  درگِل

چپ وراست میبود مردود  دیگر

دو دستت  با دو پا واحد یه پیکر

درودِ  عسگری   بر ملت   ناز

که این فصل جدید را یکسرآغاز

تاریخ16/1/1397

علی عسگری صادق ابادی

 پاینده باد جمهوری اسلامی ایران


طلوع خورشید

 

 

 

عیدفرخنده ی مبعث بر هم وطنان گرامی مبارکباد

امینی در هجاز گردید  پدیدار

محمد نام اوست رحمت بُودیار

چهل شب در حرا میکرد عبادت

برای  خالق   صاحب   سخاوت

شب اخر تب وتاب در دلش بود

نوید  روشنای   محفل اش  بود

سحر رفت  فلق   آمد    شتابان

طلوع خورشید کمانی را نمایان

نسیمی از بهشت امد مشام اش

صدای را شنید آشفته  حال اش

محمد جبرائیل  هستم   سلامت

خدایت     داد   پیغامی   برایت

بخوان  اقرا    به اسم رب عظم

بزرگ پیغمبری  بر   ختمِ‌  خاتم

مبارک   بر تو این تنفیذِ  حکمت

رسالت  بر تو   دادیم   با    نبوت

هدایت   کن عموم   در راه  دادار

زکفر و بت پرستی سخت پیکار

مبارک عسگری فرخنده این عید

قدم راهش نهید بیخوف   تردید

تاریخ ۱۴/۱/۱۳۹۷

علی عسگری صادق ابادی


طلوع خورشید

ببار باران اگربارش قرار است

ولی ارام ببار جان بیقرار است

ببار باران که رحمت درپی تو

تن زخمی بدانی  ناتوان  است

طبیبان بیخیال و نیست  دوای

چراچون سود وسودابرقراراست

ببارباران بدریا ریزغم ورنج

غم ورنج مدیران بدترآن است

ببارباران مزارعه خشک گردید

بهردشت چاهِ بی قانون بکاراست

ببارباران کشاوز اشک ریزان

زمین ش خشک بیحاصل کناراست

سپاهان ویژه بر ما یک نظرکن

که شرق ش بیرمق بینان وآبست

بسر چشمه  ببار زاینده  رود سَد

کبیر لنجان صفاهان انتظاراست

ببارآنطورعاشق بوسه برعشق

فراوان مرد وزن را بی پناه است

اگر  لطف  خداوند  با  تو همراه 

ببارصحرا ودشت .خرم  ان است

مدیرمردم  حبیب  کاردان  نداریم

چرا چون دولت  بی نان وآبست

نبار شیراز بخون  خویش  غلتان

خداوند عسگری شاهد درآنجاست

تاریخ 9/1/1398

علی عسگری صادق ابادی


طلوع خورشید

رسید نوروز ببین باران چها کرد

بُدش نعمت ولی خون دردلها کرد

به امیدی  سفر مردم   بهر سوی

فلک  ناگه  دراین  ایام  جفا کرد

پدر همراهِ  فرزند  بود  و همسر

اجل  آمد  عزیزانش   جدا  کرد

پدر دُردانهایش داشت  در دست

خروشان  سیل  خونابه  بپا  کرد

جدا کرد غنچه  دختر را زدامان

تن اش زخمی جگرهاراکباب کرد

به سینه داشت مادر شیر خواری

گل  پَرپَر فلک  از او جدا  کرد

سپهر بارید در چهار سوی کشور

خدایا  رحمتت  دیدی  چها کرد

زفصل رویش ناز غنچه ازخاک

فراوان غنچه  ازما کی فدا کرد

چطور  ارام  بگیرد  مادر زار

ندانم  کاری   مسؤل  جفا  کرد

خداوندا  بده   صبر  و  قراری

که این دولت جفاها و خطا کرد

مخورغم عسگری پایان  هرکار

درو دشت تشنه بود خیلی صفاکرد

تاریخ 7/1/1398

علی عسگری صادق ابادی

 


طلوع خورشید

مغنی مزن چنگ که دل شاد نیست

بیامد  بهار ولی گل  شکوفا  نیست

مغنی بزن ساز چپ تا  بنالیم  همه

بهر خانه از فقرو رنج  وبلا ماتمه

بهار بود و  نوروز و عشق   صفا

همه عاشق همدگر بود وسرورخدا

نه غم این چنین بود نه دوز وکلک

بُودیم شکرگزارِ خداوندِ موروملک

زایام عید بازی  بچها  شور داشت

فقیروغنی شاد وخرم بلا دورداشت

نبود مثل امروز فراوان ریال  ودلار

هرآنچه بُودش مِهرعشق صفا برقرار

فزون  گشته  ثروت زکان و مکان

بهرچه نظرافکنیم اوج هستیم جهان

دریغا جهالت  نگذاشت  ببینیم  بهار

زده چمبره کُلِ اشراف به شهرودیار

مکیدن زهرگ که می بود  و خون

به لب جان رسیده است وحال جنون

ز ایران   فراوان   منابع   ستُرگ

خدایا بزن برزمین هردغلباز وگرگ

رسان ان بهاری که پیرجماران بگفت

امام عسگری راه  برما  بگفت

تاریخ 1/1/1398

علی عسگری صادق ابادی

 


طلوع خورشید

درود برهموطن و همشهریهای عزیز

نوروز یگانه رسم کهنِ مهربانی و صفا و وفا

عشق ورزیدن بر یکدیگر محبت لایزال خداوندی

برشما مبارکباد

امیدواریم لطف خداوند شامل حال مردم شریف ایران

گردد. وسالی نیکو وفرخنده در پیش رو باشد.

الهیم قربون همتون .تنتون سالم لبتون خندون

علی عسگری صادق ابادی

تار1/1/1398

 


طلوع خورشید

نسیم باد نوروزی به رقص‌آورده است اشجار

دل نرگس بُوَدتنگ و شکوفا گشته است بریار.

چه زیبا بید مجنون را پریشان کرده زلفونش

کمند گیسویش آویز  همه عاشق ز مژگونش

شقایق  سر بر آورده  لبانش  را  بُوَد غتچه

زمستان میرود دیگر سپاهش  گشته  اشفته

بتاخت برگلشن وصحرا همه پژمردۀ سرما

جگرسوزاند زهرگوشه  ولیکن میرود  تنها

پشیمان است چرا اینقدرستم  برلالها  کرده

شده قانع  که  پایانی درودشت را رهاکرده

سپاس برخالق اعظم منظم چرخ  گردونش

که جاوید عسگری الله ودیگرجمله مهمونش

تاریخ11/12/97

علی عسگری صادق آبادی

 


طلوع خورشید

بدرد  آمد  دلم از  ظلم و تکفیر

چگونه  می  کنند  اسلام  تفسیر

مگرفرقان یکی نیست بین مسلم

کدام عالم چنین برداشت وتعبیر

چه آیینی مباح کرد خون شیعی

چرا دائم مسلمان هست  درگیر

بنی آدم مگر واحد  یکی نیست

کسانیکه ترورکردن چه  تقصیر

بشو  بیدار اگر خواب  گرانی

نفوذ دشمن دون  ساخت تکفیر

رهاآئین و دین انسان که هستید

جوانمرد باش نه خفاش شبگیر

زتاریکی کمین کارشغال است

شکارخواهی بیا درروزنخجیر

قدم بگذاربه میدان گر مَردی

تماشاکن دلیرمردان چون شیر

کسیکه میدهد جان بهر میهن

فرو ریزد بساط جهل وتکفیر

دلیران عسگری پاینده جاوید

ببین دشمن حراس دارد زتکبیر

تاریخ 25/11/97

علی عسگری صادق ابادی


طلوع خورشید

تقدیم به حافظان این اب خاک پاسداران دلیر

انفجارِخاش نماد دشمن دیو زمان

جیش بی عدل  نوکر ارباب  دون

پرکشیدن کفتران مرزو بوم ایندیار

ناله میکردند جگرسوز غرق خون

هرکه دل سنگ بود بدر امد دلش

بیگناه سوختن دراتش جمله شون

این گروه اصفهانی خانواده  انتظار

ناگهان آمدپیام دشمن گرفته جانشون

بیمه کردند  نظام  سربازان  دلیر

نامتان پاینده باد پاسداران  وطن

خواب  اشتردیده  بی عدل جاهلِ

جبش مضحک کافرانِ این دمن

بچریددردشت وصحرا ی خیال

ریشه کن خواهید  شد  روبهان

دشمنان ام  جمهوری حراس

ایده اش  تاثیر گذار اندر جهان

عسگری یاد  شهیدان  ماندگار

لاله روید جایشان دراین وطن

25/11/97

علی عسگری صادق ابادی


طلوع خورشید

همزمان شد فجربا ایام زهرای  بتول

فخرعالم تاب زهرا میبود ابن رسول

گوهر کان و مکان  دُر نایاب  بشر

خاص الگوی ن زیورودخت رسول

مادر یازده  امام و همسر حیدر علی

این چنین وصفی فقط شاملِ ابن رسول

یاد باد نام  خدیجه تربیت کرد فاطمه

نام او شد جاویدان بهترین یار رسول

خصم دون آتش زد خانه ی ابن تراب

وای بران بیدادِ شوم ای محمد ای رسول

خاکیان وعرشیان گریه کردن زار زار

بیکس و یاورشهید دخت دُردانه رسول

تاقیامت اهل بیت در قلب شیعه ماندگار

شافعِ روز جزا عسگری  ابن  رسول

تاریخ 20/11/97

علی عسگری صادق ابادی


طلوع خورشید

دمید خورشید  پیروزی ز بهمن

فروغِ   جاویدان  در مامِ  میهن

بپا خیزهم وطن سازِدلت  کوک

عظیم فرخنده جشنی برتومبروک

منور کرد  بهمن  تیرگون  شب

فرو ریخت  ظلمِ  بیداد دردل شب

شهنشاهی که دراوجِ غروربود

بناگه واژگون آن تخت تاج زود

بشو  بیدار اگر خواب   گرانید

زفردا عسگری  چیزی  بدانید؟؟

تاریخ 16/11 /97

علی عسگری صادق ابادی


طلوع خورشید

درود بر هموطنان گرامی در سرتا سر گیتی درود برکسانیکه

مارا دنبال میکنند. پنج سال قبل در یک گروه اینترنتی عضو بودم

همه اکثرا همین برو بچی هستند که در بعضی همین گروهای

تلگرامی عضوند. در آنروز مطلبی نوشتم یاد اور شدم کاشکی

توافق با این پنج و یک وشش و این حرفها مانند قراردادهای

ننگین قجری نشود. به بعضی از دوستان برخورد کرد وَ فرمودن

شما بهتر میدانید بسم الله .خب گذشت و رسیدیم بهمان نقطه

وَ برجام شد ننگی بر پیشانی تاریخ چون هیچ گره ی باز نگرد

وَ قدرت چانه زنی جمهوری اسلامی را خثی کرد قلب تپنده ی

بازدارنده ی ایران را بتن ریختند. وَ به ریش ما خندیدن

رسیدیم به امروز اروپا و امریکا و فلان برای ملت ایران هیچ

کاری انجام نمیدهند. اینها هدفشان این است که آهسته اهسته

تمام اهرمهای ایران را از دستش بیرون اورند . آندم که خیالشان

راحت شد با پر رویی بگوید خب حال آنچه را ما میخواهیم

شما باید انجام دهید . مقامات وطن پرست نباید زیربار چنین

گفتمانی بروند کشورو ملت ایران به هر قیمتی خود قادر خواهد

بود دارو وَ غذای خود را مهیا کند. ما همه میدانیم اینها همه بهانه

است .این دُول از اصل نظام اسلامی میحراسند از قدرت روز

افزون نظام میحراسند. قبول در بُعد داخلی مشکلات فراوان

داریم که همه از بیخردی مدیران است . اما نیاید اشتباه کنیم

وَ بخاطر مشکلات داخلی دست و پای جمهوری اسلامی را

ببندیم. درود بر وطن پرستان واقعی ننگ بر وطنفروشان

دنیا طلب

پاینده باد جمهوری اسلامی ایران

تاریخ 15 /11/97

علی عسگری صادق ابادی


طلوع خورشید

نه ازدوست داشتن ات دارم ابای

نه فرق  دارد که تو اهل کجای

دلم  در بند زلفونت  بُود  گیر

نشستم   منتظر  از  در  آی

نه دیروزِ تورا هردم کنم سیر

نپرسیدم  نمی  پرسم  سؤآلی

وجودت گوهری گشته  قبولم

اگرمِس بوده ی برمن طلای

کمال وحُسن خویت بی بدیل

صفاتت   لایزال  دُر گرانی

چوعشقت جام می لبریزدیدم

پیاله  دست  گرفتم  تا  بیایی

دل بی عشق مثالِ تکۀ سنگ

وَآن سنگ عسگری خاک انتهای

تاریخ 10/10/97

علی عسگری صادق ابادی

پاینده باد جمهوری اسلامی ایران


طلوع خورشید

چه گویم از جفای چرخ گردون

که بیدادش جگرها میکند خون

به تیر غیب هدف کرد شاخه گل

چطور  مادر  غم  او را تحمل

مرارتها   کشید   مادر  برایش

به امید ‌ وصالش  در  سرایش

فراوان  آرزو  از  بهر  فرزند

که دامادش کنند راضی خرسند

حنا بندند  و بر تخت اش نشاند

طمع  شیرین  دامادی  چشاند

لباس و رخت دامادی کفن شد

تمام   آرزو   مادر   فنا   شد

بگرید خواهر  زار رفت برادر

برادر تکیه گاه از بهر خواهر

رضا رفت مانده‌  فرهاد تنها

چه سازد او دگر با کوه غمها

رضا مهمان امامِ  هشتمین شد

از این  دنیای نا میمون  رهاشد

رضا رفت و پدررا درغم اوست

بسوزانید دل غیرو خودی دوست

بدانیم  قدرهم  تا زنده  هستیم

چرا ای هموطن مرده پرستیم

شریکیم درغم جانسوزِ ماهت

بیادت  تا  ابد در این  نگاهت

یکایک میرویم آخر ازاین دهر

محبت عسگری از هرچه بهتر

تاریخ 25/4/1398


طلوع خورشید

حیف ازگل که لچک رنگ عزار برسراوست

زین سیاهی  چه سود چهار دهه  برسر اوست

گر حجاب  حجب   وحیا  کامل  آن   روسری

چه تضاد رنگ دگر رنگ شاد خواسته اوست

یکطرف آن شرف حُجب وحیا بانوان روسریِ

طرفِ دیگر آن جامعه  اقتصاد اکمل  اوست

ره بیحاصلِ  بیهوده  زفرهنگ مکرر فسوس

افکنیم  ایده ی  نو بهر وطن خواستۀ اوست

دلشاد می  طلبد پا بنهد  در ره  ابادی  وطن

طره ی موی و چپاول چه  فرقی در اوست

منکر آنست که  اشراف همه غرق اند دران

طره ی موی پریشانِ  جوان شادی  اوست

او نداد که  بهشت  چیست  جهنم  چه  بُوَد

شورو شیدایِ  بلوغ   ناهنجاری  اوست؟؟

آنکه مسؤول بداند جهنم بهشت گفتۀ  حق

گرپریشانیِ فرهنگ عمیق  کاشتۀ اوست

هرچه  کاشتیم   بدهد  بار در ایام   دِرو

تو  بکار آنچه  همه  راضی  از  اوست

پس   بکارید  گل  لاله  و ریجان  صفا

عسگری شاهد افکار یکی عالم ازاوست

تاریخ 16/1/1398

علی عسگری صادق ابادی


طلوع خورشید

بیازلفت کنم شانه که در کنج دلم هستی

بیا بوسم دوچشمانت پیاله و میم هستی

عَشَقه میشوم هردم که پیچم دورگیسویت

بگیریم دامن مقصود که بوسم طاق ابرویت

اگریکدم شوم بیتوفنا دراین جهان گردم

نباشد مهره تودردل یقین بی بال پَرگردم

زعشقت عسگری هروزکند طی عمرفانی را

اگربامن صنم باشی عسل این زندگانی را

تاریخ 6/5/1398

علی عسگری صادق ابادی


طلوع خورشید

جنایتکارانِ ضد بشر

 

درود برهموطن و همشهریهای عزیز امیدوارم دوستان ناراحت نشوند از این جمله.دور از جون ملت بزرگ ایران وَ شما سروران گرامی انقلاب کردیم تا بعضی جنایتکارانِ ضد بشریت گُه بخوردمان بدهند؟؟؟ استان گلستان شهر گنبد کاووس مرکز گندم  ایران است. بخور بخور و چپاول بجای رسیده که مدیران این کشور برای عیاشی و شهوت رانی دست به هر کاری بزنند. مدیر غله ی گنبدکاووس با همدستی تعدادی دیگر دست به اقدامی بسیار کثیف زده اند. گندم این قوت قالب مردم را با فضلات حیوانات و ماسه  مخلوط و به عنوان گندم  درجه یک به سیلو تحویل میدادن .هموطن  شرف کجا رفته وجدان چه شده انسانیت تبدیل به حیوانیت شده. دویست تن کندم  را با ماسه  و شن همراه با سِهزار هراز تن گندم  درهم ریخته و بخورد مردم دادند. انقلاب کردیم تا مدیران دولت پِشگِل و ه پهن و گُه سگ ووووو بخوردمان بدهند .شخصی با نفوذ  از تهران آمده بود میگفت لاشه ی سگهای کشته شده فروخته میشود مردم میخندیدند. اما الان باور کردیم که هرچه مردم میگن واقعیت است . ناظران و مسؤلان اگر آلوده نبودن چنین نمی شد. ملت عزیز پارسال آردی آمد تو بازار که دست نانوایان را زخمی میکرد تا اینکه صدایش بلند شد. خب وقتی اینهمه کثافت در گندم  این نعمت خدادادی ریخته میشود دیگر چه توقع که مدیر بانک یا نماینده ی مجلس نباشد. راستی چرا. مدیر محترم غله ی گلستان با کت شلوار ایتالیایی چند میلیونی باهمدستانش گُه بخورد مردم داده اما جرات نکردن تصویرش را نشان بدهند.ایشون دیگر به کی وابسته است؟؟؟ معلوم است که اینها سالها با با این شیوه پول به جیب میزدن.  این آغایون روز سی یکم مردادِ نود هشت دستگیر شدن .در آخر پروردگارا بتو پناه میبریم مصلحت طلبی در طول این چهل سال کار را به اینجا کشید. مثالی قدیمی به اقعیت پیوست که یارو گفته بید گُه خورت میکنم.  دولت   چنین کرد قربونتون برم . اون از گوشتهایمان اینهم نانمان.

علی عسگری صادق ابادی

تاریخ 3/6/1398

پاینده باد جمهوری اسلامی ایران


طلوع خورشید


 

 

یا رب این  چه  شیونیست  سالها  مکرر است

شورشی عظیم  غوغایی  از نسل حیدر  است

خیلِ  مردمان روان سیه پوش برسینه  میزنند

این صاحب عزا که بود علی  فاتح خیبر است

شرری بردل  آدمِ  ابول بشر زجفای شمردون

 شیعیان  بخروشید که عزای سبط پیامبراست

حُب حسین  میکشد  تورا در مساجد  وتکیها

کشتی نجاتِ آدمی حسین نورچشم پیغمبراست

بیداد و ظلم  یزیدِ  زمان تا حَشر بودش باقی

یارب سربریده ی دشت بلا حسین اطهرست

نماند یزید و آن هیمنه و کاخِ سبزِخون بارش

فخرِشیعیان کربلایِ حسین تا قیام منوراست

قیام  حسین بهرعدالت  و پایداری دینِ احمدِ

باظلم  ستیزه کن هرجاکه  بدانی ظالم است

سالهاست به سینه میزنیم بهرشفاعتِ حسین

جان عسگری فدای اهل و بیتِ محمد است

تاریخ یکم محرم

1441

پاینده با جمهوری اسلامی ایران


طلوع خورشید

جانِما آندم مفت شد گلشنی مفتی رها

اندمی بیدین شدیم بهردین غوغا  بپا

دین و ایمان معتبر بود وفروغ روشنی

وای چرا آتش زدیدیم بیهوده ما برگلشنی

جنگ عُمان یک نفرسربازما گردیدشهید

شیخ  و شاه  گریان و سینه می درید

پیش رویت گرهزاران کشته گرد بیخیال

ارزشی  دیگر  ندارد  زندگیِ  بی کمال

عسگری ازجهل وجاهل جان به لب امددگر

چاره ی دیگر نداریم جز توکل ای بشر


یادیاران مهربانان جاویدان در این  سپهر

آن شب یلدای بی بغض وریا  یادش  بخیر

درزمستان سوزسرمابرف باران هدیه بود

عشق میداد گرما دانه سیب واناریادش بخیر

بنزمیلیاردی نبود منشی ساپورت پوشی نبود

بود پیکان بی رغیب   مهربان  یادش بخیر

یادی ازآنروز که اصلا ارتباطات کهنه  بود

فصل سرما کرسی عشق وصفا یادش بخیر

اون  قدیما  زندگی  مثل  حال  راحت  نبود

سختیها داشت دلخوشیهایش فقط یادش بخیر

روز شماری بچه میکرد تا رسد شب چله اش

توت وسنجت بود نخودچی کشمش یادش بخیر

بعضیها درخانه تاک خوشه انگورکیسه داشت

تُرد وشیرین چون عسل. بِهِ با اناریادش بخیر

میرسید  یلدا  و شادی همره  پیمانه  مست

باده ی عشق و وفا بی کینه دل یادش بخیر

می نشستیم دورِ کرسی نفرتی در دل نبود

قِصۀ مادر بزرگ بابا بزرگ  یادش بخیر

هرچه   گویم  کم  بُوَد  از  صداقت  ازوفا

آن وفا داران چشد همسایه خوب یادش بخیر

این شب یلدا کهن رسمی زباستان پارسیان

آنکه بنیانش نهادیلدای ماهرکه بودیادش بخیر

بچه ی ایران زمین شیرمیهن پاسدارید چله را

عسگری کرنا وسُرنا ودهل ادری یادش بخیر

تاریخ 28/9/98

علی عسگری صادق ابادی


طلوع خورشید

شب  چله  قدیما با صفا بود

بهر کُلبه  یقین نور خدا بود

همه باهم رفیق دوست برادر

وفاداری وعشق درخانها بود

شب چله  صفا داشت شادلها

ریالی توی جیب شاه گدا بود

تجمل مثل امروزی کم وبیش

ولی انصاف میان مردمان بود

غمی دردل نبود مانند امروز

بهرشهر ودیار مرد خدا بود

نبود بغض وریا کینه دردل

صداقت بود دروغ اولانمی بود

شب چله برسم عشق ورزی

هدیه خوشه انگوررسم مابود

محبت چون شِکردرگفتگوها

چرا که زندگی خندان شادبود

غم یلدا غم امروزه ی ماست

با این گنج  عظیم این حق بود

دلت شادهموطن یلدات مبارک

ولیکن ناب اسلامی همین بود

زدفترعسگری این سطربنویس

که ایران مردمانش نازنین بود

تاریخ 30/9/1398

برقرارباد دولت اسلامی ایران


طلوع خورشید

شب چله  گذشت  دلبر  نیامد

شب شادی بدش آخر سر آمد

به عشق یار بودیم مهمان یلدا

چرا مهتاب شب هامون نیامد

گذشت پاییز آمد این زمستان

هوا ابری  چرا بارون  نیامد

چکید خون ازرخ سروخرامان

کسی حق گو صدایش برنیامد

دراین  گار گل و بلبل برابر

چگونه تیرغیب صاف برسرآمد

بگرید  خون  چشم  مادر زار

که فرزند رفت خیابان ونیامد

تاریخ 5/10/1398

علی عسگری صادق ابادی

 


طلوع خورشید

به  قبرستان گذر  کن   انتظارت

عزیزانی  که  روزی  در  کنارت

پدر یا  مادریکه   داده ات شیر

شکارش کرد اجل درگاه   نجیر

پدر ان کوه مهر و  عشق فرزند

که باشوق مهربانی داد تورا پند

شتاب کن یکدمی بنشین کنارش

بخوان  سبع المثانی  از  برایش

پدر    مادر  نمی    اید   دگر  باز

بدان  قدرش تو فرزند   سرافراز

علی عسگری صادق ابادی

 


طلوع خورشید

درود.درسشنبه شبِ گذشته موقعیکه آسمان کشور کاملا جنگی اعلام شده بود . 

بامداد چهارشنبه جمعی از هموطنانمان به امیدی سفر کردند. این افراد 

همشون تحصیلات عالی داشتن در رشتهای گوناگون.اما ناگهان تیر غیب آنها را 

درآغوش گرفت سوختند دریغا صدای نالهاشون را کسی نشنید.این مصیبت 

عظما را بعنوان یک هموطن بتمام خانوادهای داغدار شهیدان جاوید 

تسلیت گفته وبرای بازماندگان صبر و سلامتی آرزو میکنم 

.بدانید ملت غیور ایران فراق جانسوز شما را فراموش 

نخواهدکرد. علی عسگری صادق آبادی24/10/98


طلوع خورشید

یارب  نظری کن براین دشت غمگسار

دشتی است کهن رنجور گشته از روزگار

کشیده اندشیرۀ جانش بسختی میکشد نفس

یاریش کن نفسی تازه کند محبوبِ ماندگار

رمقی در ان نمانده و محصوره در جهان

کُبارمیهنی ست عزیزالهی همیشه بر قرار

بلایی  ناخوانده  مهمانش  بی  سروصدا

وسیله ی مهمانیِ کافی ندارد ازاین  قرار

مهمان سمج پاچگیرهمراه میرودبهرمکان

افسوس مهیا نبودبگیردجلوسرکش روزگار

این قاتل مردمان یک ویروس وکرونا بود

اما بدتراست ازآن همه سلاح های مرگبار

یارب مددی کن مردم درمانده گرفتاره بلا

شما توانی مهار کنی چنین وحشی نابکار

میگذرد این بلا توکلت از دست نده نازنین

خط مقدم نظرپزشک پرستارعسگری پایکار

تاریخ 24/12/98

علی عسگری صادق آبادی

پاینده وبرقرارباشی ای وطن


طلوع خورشید

غصه ی امروزما قصه ی دیروزماست

مدیریت لازمِ جهل و جمود هم بلاست

حضرت معصومه و برادرش  را سپر

آل محمد علم این دو حَرم  را شفاست

علی و اولاد او سرور و مولای  ما

پیرو آنها  یقین  پیرو قانون  نخست

منکر این چند حرم نیست کسی برکرم

از کرم ماورا هرچه بگی ممکن است

علم کند حکم براین دوری کنید ازبلا

سلامت مردمان واجب دین گفته است

پس تو خردمند بیا دوری کنیم ازحرم

تَحُجرِ کور و شر منطق بیگانه است

شورشی در راه بود ازطرف راه دین

مشهد ومعصومه را فتنۀ جاهل پرست

ایکه طرفدارِ حق توجیه کنید مردمان

توکلِ  بر خدا عسگری  آرامش  است

تااریخ28/12/1398



طلوع خورشید

عید فرخنده ی مبعث برتمام  مسلمانان وهموطنان گرامی مبارکباد

شب هجران قاسم گشت پایان

چوخورشید راکمانی شد نمایان

زمین  لرزید  آمد  یک  ندای

محمد  گفت  کیستی  و کجای

ندا آمد زحق من  جبرائیل ام

نکن خوف ای محمد مه جبینم

سلامت  داد خداوند بر رسالت

نبوت حکم  تنفیذ  داد  برایت

بخوان اقر به اسم  رب  اعظم

بزرگ پیغامبری  درکل عالم

محمد  گفت  ندارم من سوادی

نه مکتب رفته ام نه علم یادی

سواد درسینه ات  افزون  محمد

علومت بیکران شد ای فرهمند

مبارک عرش یان گفتند به احمد

که اسلام بهترین دین است محمد

درود   بر  خاتم  ختم   رسالت

امامت عسگری وصل بر نبوت

تاریخ 25/1/1397

علی عسگری صادق ابادی


طلوع خورشید

بدم  مطرب  مغنی  نغمه  آغاز

دُهُل کوب وبزن کرنا خوش آواز

بپاخیزجرعه ی مینوش به گار

ببین غنچه شکوفته چون لب یار

قدم مستانه بردار.سرخوشِ می

از آن مینوش آرام  سرکنی دی

به بلبل  میدهد  مژده  گلِ  ناز

بنفشه خیمه برپا کرده است باز

روان پروانه در گارپیِ  یار

بریزداشک شوق شمع بهردیدار

دریغااین بهارشادی زدل نیست

خداوندا  دگرسختی بُود زیست

مبارک  عید نوروز در بهاران

درودِ عسگری بر جمله  یاران

فداتون  مهربانان  شاد   باشید

بهرجایی مکان   پاینده  باشید

تاریخ 1/1/1399

 


طلوع خورشید

مروری بر سیزدهم فروردین هزار وسیصد نَوَد و نُه

گلشن دراین بهاران خالی زجمع یاران

بلبل نخواند آواز محصور شهرِ  یاران

غنچه  نداره سرخی  گل درفراق لاله

چنگی به دل نمیزد مطرب بدون یاران

هرگز نبوده  تاریخ سیزده  بدرتعطیل

شد جاویدان ومکتوب درعصرما یاران

درسال قبل نوروزجانها گرفت سیلاب

امروز بلایِ کرونا آدم کُشیست یاران

مردم زخانه ماندن هم سیرهم گرسنه

فریادِ فقربلند است برلقمه  نان  یاران

تاریخ  بُوَد امروز سیزده  یکِ نَوَد نُه

شهرها چنان خلوت هیچ کس نبودیاران

امید  خدایِ   رحمان  آید   بدادِ  عالم

بیدادِ  خوف  کرونا  حاکم   بُوَد  یاران

تاریخ 16/1/1399

علی عسگری صادق آبادی

پاینده باد سیزده بدر یادمان اجداد افتخارآفرین ایران زمین


طلوع خورشید

تا کی تو اسیرزر و زور خواهی شد

تا کی زحقیقت ووقوع دورخواهی شد

گرپاد شهی  وبرسرت  تاج  زراست

دانی که سرانجام اسیر گورخواهی شد

درکارجهان عسگری هیچ نداند فردا را

شب تاجداری وصبح بیتاج خواهی شد

تاریخ 27/1/1399


طلوع خورشید

خانه ات ویران و مبهوت از جفای ظالمان
دولت قلدر چه داند درد و رنج بی خانمان
آنکه بی اندیشه حکم داد دشمن اصلِ نظام
ننگشان باد تاابد شهردارِ شهراجرائیات لقمه حرام
گفت  شهبازی  چنین  رفعِ  زمین  خواری  بُده
سایه  سر بر بینوا از کیِ چنین  جرمی  شده
این ستم  رنجانده قلبِ  مردم از ریز و درشت
زیر سؤآل رفت انقلاب  از عدالت در نخست
*******************************************************
درود برهموطنان گرامی و عزیز همانگونه که مستحضرید درقانون
اساسیِ جمهوری اسلامی قید شده که دولت موظف است مسکن برای
طبقات ضعیف تهیه کند . ما انقلاب کردیم برای عدلت ما متاسفنه
از عدالت فاصله گرفتیم در دودهه ی اخیربخاطر بی کفایتی دولتها
وضاعِ مردم نابسامان شد آزاد سازی قیمتها در زمان آقای
کلید خورد اما کاملا اجرا نشد دولت بیمار وبیحال وفرسوده ی
آقای آزادسازی قیمتها تکمیل شد بهمراه تورم پنجاه درصدی
در دور دوم دولت فعلی گرانی چنان گریبان گیر مردم شد که دیگر
خرید منزل یرای طبقات پائین جامعه غیرِ ممکن شد یک منزل دویست
پنجاه متری در شهرهای کوچک ز صدوپنجاه میلیون به پانصد رسید
دولت آقای در حق مردم ستم کرد .حادثه ی کرمانشاه برنامه
ریزی شده بود برای کشاندن مردم در خیابانها. نمیدانم این آقای شهبازی
چگونه گفته زمین خواری .یک سایه سر برای کودک یتیم ومادر و
مادربزرگ زمین خواری بوده. شرمتان باد ای چپاولگران چرا جرات
نمیکنید سراغ زمین خواران واقعی بروید.اهالی شهرداری کرمانشاه
صادقنه بدانید دیر یا زود خانهایتن خراب خواهد شد. درپیشگاه خدا
و مردم محاکمه خواهید شد.کاری که شماها کردید ضربه به نظام
مقدس جمهوری اسلامی زدید که خون بهایِ هزاران شهید والامقام
است.مسببین این جنایت آیا شب خواب راحت دارند؟؟؟؟ هرچند قلب
ندارید اما خوابِ چشمِ تان گرفته شد.
پاینده باد جمهوری سلامی  ایران

  • به رهبری بزرگ مرد اندیشه سید علی ی

طلوع خورشید

آخرین جستجو ها

هزینه خرید کاغذ دیواری وبلاگ برترین مطالب پرتال جامع ترولیا | همراه سرگرمی باش! تخفیف ویژه فقط برای امروز خرید پوستر دیواری ارزان قیمت نقاشی ساختمان طاقت بیار مثبت فوتبال خانه دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. اینجا همه چی هست